جرارد کلوتینگ (Jerad Kluting) در حال پیاده روی در شهر بود که سر و کله یک سارق نقابدار پیدا شد، اسلحه را از کمربندش درآورد و از او خواست کیفش را بدهد. اما این یک کیف معمولی نبود. یک لوئی ویتون ۱۷۰۰ دلاری بود که کلوتینگ عاشقش بود. او مدت‌ها پولش را پس انداز کرده بود که بتواند این کیف را بخرد و قصد نداشت به هیچ قیمتی آن را به سارق بدهد.
پس از مقاومت جرارد سارق تیری شلیک کرد تا او بداند چقدر در گرفتن کیفش جدی است. اما جرارد نترسید و کیفش را محکم در چنگ گرفت تا به او نشان دهد که ترجیح می‌دهد بمیرد، اما کیفش را ندهد. سارق دوباره شلیک و این بار جرارد شروع به دویدن کرد. سارق تیر سوم را هم شلیک کرد. سومین تیر جرارد را ترساند، چون درست پشتش شلیک شد و منتظر بود با او برخورد کند. جرارد به عقب نگاه کرد و دید سارق در حال فرار است. جرارد به محض دور شدن او با پلیس تماس گرفت و طولی نکشید که سارق ۲۱ ساله به جرم سرقت مسلحانه، حمل سلاح گرم و دریافت و پنهان کردن اموال دزدی دستگیر شد.
