این استراتژی باعث شد در دورههای گذشته و به خصوص دورههای اخیر بخش قابل توجهی از ظرفیتهای منابع درآمدی شهر را که میتوانستند برای همیشه تاریخ این شهر را به صورت پایدار و خودکفا اداره کنند، به سمت پروژههای بزرگ مقیاس از جمله بزرگراههای درون شهری، مجموعه قابل توجهی از تونلها و پلهای درون شهری هدایت شد.
قطعا موضوع توسعه شبکه معابر و بخشی از این پروژهها نیاز ضروری شهر بوده است و جای تقدیر از مدیران شهری گذشته وجود دارد. ولی این حجم از پروژهها، دریک مقطع زمانی باعث شد شهرداری تهران بهعنوان نهاد عمومی که بیشترین تعداد املاک و اراضی شهری را در بانک املاک و زمین خود داشت، این اموال را از دست بدهد و بخش قابل توجهی از ظرفیت طرح تفضیلی شهر تهران به خصوص ظرفیت درآمدزای طرح تفضیلی که همان مجموعه مالها، مگامالها و پاساژها آن هم در مناطق برخوردار شهر بود، توسط این پروژهها بلعیده شود. اشکال که این پروژهها این بود که این پروژهها در ارتقای کیفیت زندگی، کاهش مشکلات زیست محیطی و ترافیک نه تنها تاثیر مثبت نداشت بلکه عمدتا تاثیر منفی هم داشته است.
دو عامل اساسی در ترغیب مدیران شهری برای حرکت به سمت این پروژهها اثر گذار بوده است یکی عامل سیاسی بود. افراد؛ شهرداری تهران را بهعنوان پله ترقی خود در سپهر سیاسی کشور قرار میدادند و عامل دیگر مطالباتی بود که در اذهان عمومی و در بین جامعه شهری شکل گرفته است. از گذشته مدیرانی موفق معرفی میشدند که چنین پروژههایی را خلق میکردند. البته قطعا مقصر اصلی نگاه نهادینه شده در بین جامعه به مجموعه نخبگان، رسانهها، جامعه مدنی، احزاب سیاسی و گروههای مرجعی که باید این نگاه را در بستر عمومی جامعه تغییر میدادند، باز میگردد.
ما در مدیریت شهری دوره پنجم اعم از شورا و شهرداری، اساسا یک تغییر پارادایم از پروژههای سخت افزاری صرف به سمت توسعه محلی دادیم و برای اولین بار در شهر تهران با محوریت معاونت شهرسازی و معماری، معاونت برنامهریزی و سازمان نوسازی شهرداری تهران، اسناد توسعه محلهای محلات شهر تهران را با اولویت محلات غیر برخوردار و دارای بافت فرسوده و ناکارآمد تدوین کردیم.
مبتنی بر این اسناد توسعه محلهای که با مشارکت ذینفعان یعنی شهروندان و نمایندگان آنها، شورایاران و جامعه حرفهای تهیه شد، مجموعه قابل توجهی از پروژههای محلهای احصا شد. این پروژههای محلهای در اصل کف محلات را هدف گرفتهاند و دقیقا محل زندگی آحاد مردم به خصوص در محلات غیر برخوردار را مد نظر داشت. از آنجا که طی چندین دهه گذشته مدیریت شهری اهتمام لازم را برای رسیدگی به مشکلات و چالشهای کف محلات نداشت و بیشتر انرژی خود را در پروژهها بزرگ مقیاس تعریف کرده بود؛ این مسئله باعث شد شاهد مجموعهای از رویکردهایی باشیم که به شدت در رضایتمندی مردم و ارتقای کیفیت محیطی و زندگی آنها موثر بود.
البته موضوع چالش شدید منابع درآمدی این روزهای مدیریت شهری تهران، در اتخاذ چنین رویکرد و استراتژی ما را ترغیب کرد و امروز ما در مدیریت شهری تهران علیرغم اینکه بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان بدهی به ارث رسیده از گذشته داریم، و با وجود آنکه به دلیل عدم ایفای تعهدات شهرداری در دوره گذشته، مجموعه بانکهای عامل آن اعتماد گذشته را نسبت به مدیریت شهری نداشته و همراهی لازم را ندارند، همچنین به دلیل بدهی انباشته و معوقه از سالهای قبل پیمانکارانی که پیشران در پیشبرد پروژههای شهری بودند، دیگر اهتمام لازم و حتی اعتماد گذشته را به مدیریت شهری از دست دادهاند، ولی مدیریت شهری دور پنجم توانست با رویکردهای جدید برنامههایی را به سرانجام برساند.
ما با شهر فروشی مقابله کردیم. رویکرد کمیسیون ماده پنج که عمدتا معطوف به بارگذاری صرف برای درآمدزایی بدون توجه به حقوق عمومی و پروژههای مطالعاتی بود را بهطور کلی تغییر دادیم. موضوع صیانت و حفاظت از باغات شهر اعم از باغات انبوه و به هم پیوسته و باغات پراکنده را بهعنوان یک استراتژی جدی پیش بردیم و علیرغم مشکلات درآمدی، مصوبه برج باغها لغو وخانه باغها با حداقل بارگذاری جایگزین آن شد. توجه به حقوق عمومی، مبارزه با فساد، رانت و امضاهای طلایی را سرلوحه کار خود قرار دادیم. در انعقاد قراردادهای پیمانکاری با نهادینه کردن اصل شفافیت و نظارت همگانی و افشای اطلاعات فرآیندهای تصمیمگیری، توانستیم انقلابی در مبارزه با فساد شکل دهیم.
موضوع واگذاری املاک بدون حساب و کتاب به بخشی از افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی که رویه قالب مدیریت شهری در دوره گذشته بوده است را کاملا متوقف کردیم. شهرداری را ملزم به اصلاح رویه گذشته کردیم و در سامانه شفافیت فرآیند واگذاریها را افشا میکنیم. موضوع بازآفرینی و توجه به احیا و نوسازی بافتهای فرسوده با رویکرد جامعنگر و با محوریت خود مردم و ذینفعان جزء یکی از استراتژیهای اصلی دروه پنجم بوده است. توسعه قلمروهای عمومی، میدانگاهها، مناسبسازی معابر و میادین جزء اولویتهای جدی مدیریت شهری شده است. ما توانستهایم رویکرد انسان محور کردن شهر تهران را در پایتخت آغاز کنیم. البته گامهای اولیه را طی می کنیم اما قطعا این رویه قابل برگشت نخواهد بود.
مدیریت شهری دوره پنجم در اصلاح رویکردها و توجه به نیازهای واقعی مردم اقداماتی اساسی انجام داده است به نحوی که دیگر در تعریف پروژههای شهری از پیمانکار به پروژه نمیرسیم بلکه از مطالعه نیاز و نظر خود مردم محلات، به پروژه میرسیم. این از جمله رویکردهای قابل دفاع مدیریت شهری دوره پنجم علیرغم مشکلات و چالشهای منابع درآمدی در این مقطع تاریخی بوده است. منبع