با چنین انتظاری چه کسانی میتوانند چنین تلاش و کوشش بیدریغی را به جان بخرند و مهمترین مسائل جامعه را بدون تعارف و کمگویی به گویاترین تصویر ممکن ارایه دهند. علیالقاعده میتوان گفت رمان و داستان نتیجه سالها تلاش نخبگان ادبی جامعهای است و با رویکرد اجتماعی نگاشته میشود و زوایای پنهان جامعه را نشان میدهد و برشهایی از آن را بیرون کشیده و واکاوی میکند. البته باید اشاره کرد رمان مخاطبان متفاوتی دارد. رمانخوانها یا قشری هستند که رمان را به منزله فرصتی برای مطالعه میبینند یا قشری دیگر که رمان را چون بستری مناسب برای بررسی وضعیت اجتماعی میدانند. آنها رمان را میخوانند تا در خلال آن واقعیات موجود در جامعه را جستوجو کنند؛ واقعیاتی که در کارهای پژوهشی شاید به این روشنی دیده نشوند. البته ناگفته نماند پژوهشگران اجتماعی با تلاش بسیار گزارشهای دقیق و خواندنی از وضع جامعه به دست میدهند که آنها هم در نوع خود بسیار ارزشمند هستند اما قطعا کاری که رمانها میکنند جزییات دیگری دارند که کار رمان را از کار پژوهشی متمایز میکنند. روابط تو در توی میان شخصیتها و قهرمانهایی که نماینده قشر خاصی از جامعه هستند، میتوانند تصویری بدیع از زمین و زمانه را به دست دهند و این کار، کاری است که از پس رمان برمیآید و این امکان برای روشهای پیچیده پژوهشهای اجتماعی فراهم نیست. فلذا پرداختن به شهر و رمان و خوانش شهر از دل رمان امر ارزشمندی است. اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تلاش کند تا رویکردهای سختگیرانه در این سالها را تلطیف کند تا از این طریق نویسندهها بتوانند …
با آسودگی خیال به بیان واقعیات اجتماعی بپردازند، جامعه شناخت بهتری از خود خواهد داشت.
رمان پیچیدهترین جنبههای روابط آدمی را عیان میکند و شهر را آن طور که هست به ما مینمایاند و این کار از عهده چیز دیگری جز رمان برنمیآید.