کمکم سخن از فرسودگی کاری کارکنان بهداشت و درمان و سازمان خدمات عمومی در میان است. نخستین ماههای تجربه زیسته ما در رویارویی با پدیده همهگیری کووید۱۹ با رعایت فاصلهها و کاستن از رفتوآمدها همراه بود. برای خیلیها آن دوران یک تجربه بیمانند درخانهماندن و دریافتن حالوروز افراد در خانه یا تنهامانده جامعه شد. برخی کلافه شدند و کسانی به بازنگری در باورها، برنامهها و روشهای خود پرداختند.
کووید۱۹ بخشهایی از زندگی ما را کمرنگ و بخشهای دیگری را برجستهتر کرده؛ بدون آنکه خود برگزینیم که چنین تجربهای داشته باشیم. ما ناخواسته با خود، با تنهاییمان، با خطرسازبودن خود و پرخطربودن دیگران روبهرو شدهایم. بسیاری از مردم این رویارویی ناگهانی را تاب نیاوردهاند؛ ولی بیشتر افراد ناچار هستند که دوری از همدیگر را با بردباری از سر بگذرانند. بیشتر سخن از جامعه و کنش-واکنشهای اجتماعی است؛ ولی این روبهروشدن با خود، با خالی یا پربودن خویشتن خود، معنادارکردن و بازپرداختن خویش پدیده یا تجربهای روانشناختی است. این ماهها اگر به روانشناسی هم اشاره شد، از تنیدگی (اضطراب)، سوگ نازیسته یا وسواس گفته میشود. بااینهمه روانشناسی تجربه کووید۱۹ جنبه و لایهای فراتر از کووید۱۹ یا هر ریززینده بیماریزای دیگری را نمایان میکند. آدمی بر پایه همکاری، در کنار هم بودن و با هم ساختن به این جای تاریخ زیستشناختی خود رسیده است؛ پس تنهاشدن با خود آنهم در هنگامهای از دشواریهای بهداشتی، مالی، خوراک یا پوشاک و مانند اینها ترسناک است. از سویی شیوه زندگی ما در سده کنونی بهویژه آنچنان شلوغ و پر از دیگران بوده که کمتر به جای خالی با «خود»بودن و پیامدهای «ننگریستن، نشنیدن و نزیستن با خویش» پرداختهایم. فناوری و بهویژه فناوری ارتباطی بیش از همیشه و بیش از گذشته تنهایی ما را بلعیده است و خیلی هم مجازی ما را از روبهروشدن با خود بازداشته است. کووید۱۹ ما را ناگزیر کرد که در دالانهای خویشتن، تنهایی گام برداریم، برخی از همان آغاز سر باز زدند و از دیدار خود گریختند. برخی هم ناباورانه با آن کسی که گویا تاکنون چنین نشناخته بودند، رودررو شدند. رونق و اعتبار کار و پیشههایمان به هم ریخته است. از کسانی که تکیهگاهمان بودهاند، باید دوری کنیم. هر کسی را که بیشتر دوست داریم، باید بیشتر از او پرهیز کنیم و همواره و بیش از همیشه باید با خود سر کنیم. بیتابیها و تنشهای خیلی از ما از ناتوانیمان در شناختن، پذیرفتن، دوستداشتن و بالندهکردن خودمان ریشه میگیرد. در آموزشگاه اگر خیلی چیزها، شمردن و کم و زیادکردن، نوشتن و خواندن، ساختن ابزار و فن آموخته باشیم؛ ولی با خود زیستن را نیاموختهایم. جامعه ایرانی دچار گرفتاری دیرینه دیگری هم بوده که امروز پیامدهایش در این چالش بیش از همیشه نمایان است. از کودکی بسیاری از مردم جامعه ما برای «خودبودن» نکوهش شدهاند و کمکم با همرنگشدن با دیگران دلیری «خودبودن» و «با خودبودن» را از دست دادهایم. ما از روبهروشدن با این خود چندتکه و چندلایه و خویشتنی که در دالانها در تاریکیها مانده است، درمانده و بهتزدهایم.
کووید۱۹ برای ایرانیان، از سیاستگذار تا سیاستمدار، آموزههای ارزندهای در بر دارد. اگر بدانیم، بخواهیم و بیاموزیم. منبع